كوثركوثر، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

كوثر عزيز خاله اينا

کوثر

سلام بر همه دوستان به خصوص فهیمه جون شرمنده یک خورده سرم شلوغ بود نتونستم  اپ کنم ولی قول میدم دیگه تاخیر نداشته باشم کوثر کوچولو مشغول شیطونی کردنه بزرگ شده و همیشه دلش می خواد که بیاد خونه عمو حسین دردر از بعد از تعطیلات کلی بهانه گیری می کنه حوصلش سر میره اخه تعطیلات عید رو میزبان مهمونای تهرانی بود       ...
26 شهريور 1391

خبر خبر

       طلا کاندید مسابقه حجاب شده.ممون میشه اگه بهش رای بدید   برای رای دادن  از روز شنبه تاریخ 18/6/1391 تا روز دوشنبه 20/6/1391 وقت دارید   برای رای دادن روی ادرس زیر کلیک کنید   http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php ...
16 شهريور 1391

سفر مشهد2

کوثر عاشق راه رفتن تو صحن جامع رضوی بود اصلا دوست نداشت کسی دستشو بگیره یا بغلش کنه با بچه ها زود دوست می شد باهاشون بازی میکرد :                         ...
21 مرداد 1391

سفر به مشهد

کوثر عزیزم همیشه از امام رضا(ع)می خواستم یک سفر دسته جمعی بریم مشهد.امام رضا صدامون  شنید در بهترین روز و شب خدا دعوت نامه امضا کرد. کامل برات می نویسم که چی شد:دوشنبه ٩ مرداد ماه خاله نهال به خونه ما زنگ زد گفت ماداریم میریم مشهد شما نمیایید؟گفتیم چرا چه جوری کی؟گفت:تور هوایی هست با اقامت در هتل و غذا .مامانم با بابام مشورت کردن بابام قبول کردن رفتیم بلیط خریدیم برای ٥شنبه ١٢ مرداد. بالاخره ١٢ مرداد فرا رسید.٨تایی سوار هواپیما شدیم به قول کوثرهواا رسیدیم هتل یکمی استراحت کردیم رفتیم حرم .نماز صبح خواندیم برگشتیم هتل واسه استراحت. کوثر خیلی دختر خوبی بود.دوست داشت خودش توی حرم راه بره .شب هایی که زیاد راه می رفت وقت...
18 مرداد 1391

صدای حیوانات

کوثر صدای حیوانات خیلی قشنگ در میاره: گاوه:ماماماما پیشی یا گربه:موووووووووووووو جوجه:جیک جیک قورباغه:غور غور   وقتی که هواپیما رد میشه میگه :هوااااا وقتی که هواپیما رد می شه صداش قطع می شه می گه:هوا اا رفت   ...
4 مرداد 1391

فرهنگ لغت کوثر

اما:آّب آّبَ:اب بازی و حمام انگوو:انگور ترجیحا یاقوتی باشه جیک جیک:جوجه کباب دوووووغ:دوغ هندا:هندوانه انا:انیتا دردر:خونه خاله دزی:نرگس گاهی صدای مریم میزند داده:داغه عموحسین رفته بودن زیارت خانه خدا هروقت ازکوثر می پرسیدیم کوثر عمو کجارفته:تند می گفت حج(البته حج با حالت خاصی خاصی می گفت یعنی ج یک چیز بین ج و ز می گفت که نوشتنشو بلد نیستم)  
4 مرداد 1391

ماه رمضان

آمد رمضان و مقدمش بوسیدم. در رهگذرش طبق طبق گل چیدم. من با چه زبان شکر بگویم که به چشم یکبار دیگر ماه خدارا دیدم ...
31 تير 1391

نقاشی

کوثر خانم هروقت میاد خونه ما(خاله و عمو)تقریبا ازاد هست سر تلفن می ره و با هستی انا صحبت می کنه کامپیوتر بازی می کنه. روی گل میز میره لوستر خاموش و روشن می کنه.(عموحسین می گه :ولش کنید اینجا ازاد هرکاری که می خواد بکنه ) اینم از نقاشی های کوثر: نقاش کوچولو ...
1 تير 1391

روز پدر

تولد حضرت علی (ع)به همه ی پدران مهربان به خصوص پدر خودم و پدر کوثر(عمورضا)تبریک میگم . ...
13 خرداد 1391