کوثر عزیزم همیشه از امام رضا(ع)می خواستم یک سفر دسته جمعی بریم مشهد.امام رضا صدامون شنید در بهترین روز و شب خدا دعوت نامه امضا کرد. کامل برات می نویسم که چی شد:دوشنبه ٩ مرداد ماه خاله نهال به خونه ما زنگ زد گفت ماداریم میریم مشهد شما نمیایید؟گفتیم چرا چه جوری کی؟گفت:تور هوایی هست با اقامت در هتل و غذا .مامانم با بابام مشورت کردن بابام قبول کردن رفتیم بلیط خریدیم برای ٥شنبه ١٢ مرداد. بالاخره ١٢ مرداد فرا رسید.٨تایی سوار هواپیما شدیم به قول کوثرهواا رسیدیم هتل یکمی استراحت کردیم رفتیم حرم .نماز صبح خواندیم برگشتیم هتل واسه استراحت. کوثر خیلی دختر خوبی بود.دوست داشت خودش توی حرم راه بره .شب هایی که زیاد راه می رفت وقت...